گروه ادب: نقد علمی در ترجمههای قرآن را بايد بازتعريف كرد و مشوق نخبگان و نويسندگان شد تا نقد را ابزار تكاملی بدانند. | خليل منصوری» قرآنپژوه و مؤلف كتاب ايمان در قرآن | «خليل منصوری» قرآنپژوه در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) درباره فضای نقادی در ترجمههای قرآن گفت: نقد در همه حوزهها در ايران از بيماری رنج میبرد، به يك معنا در هيچ حوزهای نقد به شكل درست و كاربردی آن انجام نمیشود. در محافل ادبی يا از ادبيات هجو و تحقير استفاده میشود يا به مداحی و ستايش صرف بسنده میشود. او با اشاره به رويكرد فضای نقادی در گذشته تصريح كرد: پيش از اين مجالس نقد به صراحت و سهولت برگزار میشد و هنگامی كه مسألهای علمی را طرح میكردند از سوی شاگردان و همترازان به نقد كشيده میشد. كتابهای بسياری نيز به رشته تحرير درآمده است كه ناظر به نقد افكار و آرا يا كتابت و نگارش نويسنده و دانشمندی بوده است كه نمونهای از آنرا میتوان در حواشی كتابهای علمای برجستهای چون «امام فخررازی» و «ابن رشد» و «خواجه نصيرالدين» يافت. مؤلف كتاب «ايمان در قرآن» با انتقاد از فضای كنونی در نقد ترجمههای قرآن بيان كرد: در حوزه علوم قرآنی به ويژه نقد ترجمهها اين مشكل نيز وجود دارد. او افزود: در گذشته نقد از سوی برجستگان و عالمان ـ كه خبره و نخبه در اين فن بودند ـ صورت میگرفت، ولی امروزه فضای ترجمه و نقد به گونهای لوث شده است. وی ادامه داد: چرايی اين امر را بايد در اين دانست كه هر كسی اكنون با كمترين بضاعت علمی به ترجمه میپردازد. اين مشكل در تمام رشتهها وجود دارد. كسی كه خود در دانش فلسفه غرب تسلطی ندارد تنها به صرف آموختن زبانی دست به ترجمه میزند. منصوری در ادامه، نبود معانی واضح برای واژهها را يكی از مشكلات ترجمههای قرآن خواند و افزود: برخی از ترجمههای قرآن به گونهای است كه بايد برای فهم معانی ترجمهها به فرهنگنامه دهخدا يا چند فرهنگنامه ديگر رجوع كرد. مترجمانغيرمتخصصآسيبترجمههایقرآن | آسيب جدی ديگری كه در ترجمههای قرآن اتفاق میافتد و بسيار مشهود است ترجمههايی است كه افراد غير متخصص انجام میدهند. اگر صرف دانستن زبان عربی كفايت میكرد بايد همه عربزبانها مجتهد باشند | به اعتقاد وی ترجمه قرآن بايد به زبان معيار باشد و اين معيار به اين معنا نيست كه از واژگانی استفاده شود كه فردوسی و سعدی به كار بردهاند و در حال حاضر مهجور شده است و مردم به معنای آن پی نمیبرند. نويسنده «كتاب در مفهوم قرآن» تأكيد كرد: به نظر میرسد كه در ترجمه از اين مسأله غفلت شده است كه ترجمه قرآن معنا ندارد و آن چه اتفاق میافتد ترجمه معانی قرآن است؛ زيرا برای هر واژهای چند معنا وجود دارد و اين واژه در جمله معنای خاصی میيابد و هر كسی در هنگام قرائت قرآن معنايی به ذهنش خطور میكند و آن معنا را مناسب با جمله میبيند و به عنوان گزينه نخست در ترجمه قرار میدهد و میگويد كه اين ترجمه درست است؛ در حالیكه همين شخص با كمی تفكر يا در شرايط روحی ديگر يا پيش و پس كلام، گزارهها و سياق به معنای ديگری میرسد و به نظرش اين معنای دوم برای آن واژه مناسبتر است و آنرا بر میگزيند و در ترجمه میآورد. منصوری ترجمه شدن قرآن به دست غير مختصصان را يكی ديگر از آسيبهای اين ترجمهها خواند و گفت: آسيب جدی ديگری كه در ترجمههای قرآن اتفاق میافتد و بسيار مشهود است ترجمههايی است كه افراد غير متخصص انجام میدهند. اگر صرف دانستن زبان عربی كفايت میكرد بايد همه عربزبانها مجتهد باشند. اين پژوهشگر معتقد است كه در ترجمهها بايد افرادی وارد شوند كه هم با زبان مبدأ و هم زبان مقصد كاملا آشنا باشند و ازسوی ديگر مفاهيم فقهی قرآن را بفهمند. به گفته او وقتی مترجم دارای اجتهاد نباشد ممكن است كلام الهی را به گونهای تعبير و ترجمه كند كه خلاف حكم الهی باشد و مردم بر پايه اين ترجمه گمان كنند كه فقيهان حكمی را كردهاند كه قرآن خلاف آن حكم كرده است. وی با محكوم كردن ترجمههای منظوم قرآن ادامه داد: ترجمه شعری از قرآن را نمیتوان حتی ترجمه دانست. اين ترجمهها نمیتوانند به متن وفادار باشد و به جهت تنگناهای قافيه و شعر مطالبی افزوده و يا كاسته میشود كه به اصل محتوا و مفاهيم قرآن ضربه میزند. اين ترجمهها از قرآن تنها بايد به عنوان تلاشی برای انتقال مفاهيم قرآنی ارجگذاری شود همانند شعرهای حافظ و سعدی كه قرآن را به جامعه منتقل میكردند و مفاهيم آن را از راه شعر در جامعه گسترش میدادند ولی اين به معنای ترجمه قرآن نبوده است. اينگونه ترجمهها هم كه به اين عنوان در جامعه رواج داده میشود، ترجمه قرآن يا ترجمه معانی و مفاهيم قرآن نيست، بلكه شعری قرآنی مانند شعرهای قرآنی مولوی، سعدی و حافظ است. بخش دوم اين گفتوگو به زودی بر روی خروجی خبرگزاری ايكنا قرار خواهد گرفت. |